rss صفحهاصلی بینالملل ایران اجتماعی اقتصادی سیاسی ورزشی فرهنگوهنر معرفیاستان شهرستانها ثبتخبر دربارهما تماسباما پیوندها آرشیو | ||||
![]() اقدامات خلاف قانون برخی از اصلاح طلبان تندرو که تفکرات و اقدامات آن ها نام اصلاحات آمریکایی را برازنده جریان آنان می کند٬ باعث شده است که این طیف در حوزه سیاست ایران جایی نداشته باشند و از صحنه سیاست برای همیشه دور شوند.
به گزارش شمالغرب به نقل از مرصاد٬ سال ۷۶ بود که با روی کار آمدن دولت اصلاحات رویکردی در میان برخی از سیاسیون این دولت و شبه روشنفکران مطرح شد که ریشه های فکری آن را می توان در گعده های روشنفکرمعابانه ای مربوط دانست که چندین سال قبل از تشکیل دولت اصلاحات تاسیس شده بود. این رویکرد که صحبتی به ظاهر جدید و نو در ادبیات سیاسی ایران بود٬ مطالبات داشت و تغییراتی را درون حکومت خواستار بود که تا آن زمان کمتر به آن پرداخته شده بود. نشریاتی که سال های قبل از تشکیل دولت اصلاحات و در دولت سازندگی به چاپ می رسید به نوعی خواسته های خود را در حوزه تغییراتی سیاسی و اجتماعی ایران اعلام کرده بودند. یکی از نشریاتی که در آن دوران به چاپ می رسید مجله کیان بود. (یک شماره از مجله کیان با یادداشت هایی از عبدالکریم سروش٬ مصطفی ملکیان و …) مجله کیان به عنوان ارگان حلقه کیان و روشنفکران دینی محسوب می شد پس از عدم انتشار کیهان فرهنگی در سال ۷۰ چاپ خود را آغاز کرد. حلقه کیان قبل از مجله کیان در کیهان فرهنگی عقاید خود را به چاپ می رساندند که پس از آغاز به کار مجله کیان زمینه های فعالیت آن ها گسترده تر شد. در این برهه از زمان بود که در میانه های دهه هفتاد با گسترش حلقه کیان و ورود آن به شهرستان ها٬ زمینه های فعالیت آن بیشتر شده و توانسته بودند افراد بیش تری را که به نوعی از همفکران خود بودند با خود همراه کنند. نویسندگان مجله کیان چه کسانی بودند؟ به طور قطع می توان عبدالکریم سروش را به عنوان نویسنده اصلی این مجله محسوب کرد. سروش در تمامی شماره مجله کیان به انتشار عقاید خود می پرداخت به صورتی که سال ها پس از آن برخی مجله کیان را به مجله سروش می نامیدند. (حسین حاج فرج دباغ معروف به عبدالکریم سروش) علاوه بر سروش افرادی چون سعید حجاریان٬ حسینعلی آزادی٬ محسن کدیور و اکبر گنجی نیز در این مجله یادداشت های خود را منتشر می کردند. (اکبر گنجی و محسن کدیور از نویسندگان مجله کیان و از فعالان فتنه) ماشاءالله شمس الواعظین نیز سردبیر این مجله را بر عهده داشت به یکی از کسانی بود که در تعیین خطوط این نشریه نقش اساسی ایفا می کرد. شمس الواعظین چندی بعد از کیان خارج شد و ابراهیم سلطانی سردبیری کیان را بر عهده گرفت. (ماشاءالله شمس الواعظین سردبیر مجله کیان) اوج فعالیت تفکر اصلاحات و شبه روشنفکران روی کار امدن دولت اصلاحات زمان مناسبی برای همفکران اعضای حلقه کیان بود تا بتوانند به اقدامات خود گسترش بیشتری بدهند. همفکری رییس دولت اصلاحات با افرادی چون اعضای این حلقه شرایط را برای این تفکرات به گونه ای رغم زد تا بتوانند دامنه نفوذ خود را در میان برخی از سیاست مداران افزایش بدهند. اما در میان آن سال ها اتفاقاتی رخ داد که به نظر می رسید فاز جدیدی از خواسته های حلقه کیان بود. حوادث تلخ تیرماه سال ۷۸ که دانش آموختگان حلقه کیان نقشی مهم در آتش افروزی آن داشتند٬ نمود بارزی از این بود که تفکرات اعضای این حلقه تنها به بحث در جلسات شبه روشنفکری و انتشار در مجلاتی نظیر کیان منتهی نمی شود بلکه آن ها به گونه ای خواستار به سرانجام رسیدن آن در داخل سیستم سیاسی کشور و لایه های اجتماعی هستند. مجتبی شاکری تحلیلگر مسایل سیاسی و عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در این باره می گوید: آنها جریان فکری بودند که مقابل اصول و ارزش های انقلاب شکل گرفتند و عموما از دانش آموختگان حلقه "کیان" بودند. بعضی از آنها بعد از دو دوره سازندگی، در انتخابات سال ۷۶ توانستند جایگاهی پیدا کنند و به محض پیروزی، آقای حجاریان قضیه فتح "سنگر به سنگر" را در روزنامه "صبح امروز" مطرح کرد. در ادامه آن بحث "چانه زنی از بالا و پایین" و "حاکمیت دوگانه" هم مطرح شد. با اینکه آنها خودشان از بدنه نظام بودند تبدیل به اپوزیسیون نظام شده بودند. (فتنه ۱۸ تیر ۷۸ روبروی دانشگاه تهران) وی افزود: شعار اولیه آنان اصلاحات بود، اما بعدها معلوم شد استحاله و براندازی را دنبال می کنند. این تفکر آنها هم در ۱۸ تیر سال ۷۸ نمود پیدا کرد. بهانه اتفاق این روز هم تعطیلی روزنامه "سلام" بود. این روزنامه که محکوم به انتشار اسناد محرمانه کشور شده بود، به طور قانونی تعطیل شد، اما برخی از آن سوء استفاده و از دانشجویان برای مقابله با این قضیه استفاده کردند. شاکری درباره عوامل آن حادثه گفت: متأسفانه وزارت کشور هم در این قضیه هیچ دخالتی نکرده و تلاشی برای خواباندن فتنه کوی دانشگاه نکرد. حتی آقای تاجزاده، معاون سیاسی وزیر کشور در این قضایا بود و با حرف های تحریک کننده خود شورشیان را تهییج می کرد. متأسفانه شخصیت هایی که انتظار می رفت در قضیه ورود کنند و جلوی ماجرا را بگیرند سکوت کردند که البته این افراد در رأس قوا هم بودند. عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران، با مرتبط خواندن قضیه فتنه ۷۸ با فتنه ۸۸، خاطرنشان کرد: همان کسانی که در فتنه ۷۸ بودند در فتنه ۸۸ هم حضور داشتند و شعارهای ضد نظام و رهبری سر می دادند. البته این بار سازماندهی اطلاعاتی قوی غربی هم داشتند. با این حال با روشنگری های مقام معظم رهبری و هوشیاری دستگاه های امنیتی داخلی، این فتنه خوابید و دشمنان به نتیجه ای که می خواستند، دست پیدا نکردند. شاکری در پاسخ به سؤالی درخصوص اسامی این افراد گفت: مثلا آقای لاری که عضو روحانیون مبارز بودند. مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت و یا حزب کارگزاران هم بودند که در هر دو فتنه دست داشتند. بهزاد نبوی، آقای آرمین، امین زاده، حجاریان، تاجیک، خاتمی، سلامت اینها همگی در هر دو فتنه حضور داشتند. وی در پایان با اشاره به حضور معین در آشوب ۱۸ تیر گفت: اینها یک کمیته داشتند به نام "ایست". شورای راهبردی آن را هم برنامه ریزی می کرد و هم طراحی های آن را صورت می داد. آقای خوئینی ها، معین، منتجب نیا و دوستان اینها همگی از یک طیف بودند که متأسفانه در به هم ریختن اوضاع نقش بسزایی داشتند. اهمیت این واقعه هم به خاطر این است که فتنه از دل یک دستگاه در آمد که وابسته به نظام بود؛ یعنی همه اینها در یکی از قوا گرد هم آمده و علیه نظام فعالیت کردند. اصلاحات آمریکایی و اقدامات خلاف قانون و شرع فعالیت وابستگان به اصلاحات براندازانه و نزدیکان به حلقه کیان در سال های دولت اصلاحات و پس از آن نشان می دهد که این گروه به نوعی از ادبیاتی اصلاح گری در سیاست معتقد هستند که از آن به اصلاحات آمریکایی می توان یاد کرد. راه اندازی فتنه های ۷۸ و ۸۸ ٬ وارد کردن تهمت های ناروا به نظام٬ اخلال در امنیت و نظم عمومی٬ توهین به روحانیت٬ توهین به رای مردم و دهها بی اخلاقی سیاسی دیگر از جمله اقداماتی که معتقدان به اصلاحات آمریکایی انجام دادند. چند ماه پس از حوادث سال ۷۸ رهبر معظم انقلاب در سخنانی روشنگرانه در خصوص تفاوت اصلاحات آمریکایی و اصلاحات اسلامی تاکید کردند: اصلاحات یکی از واژههایی است که همیشه پُرجاذبه بوده است. دولت جدید از اوّلی که آمد، مسألهی اصلاحات را مطرح کرد. همهی انسانهایی که از هر فسادی رنج میبرند، دلشان با این شعار میتپد و طرفدار اصلاحاتند. اصلاحات چیز بسیار خوبی است؛ اما اصلاحات چیست؟ اینجاست که باز دشمن پادرمیانی میکند. تبلیغات امپراتوری خبری دشمن وارد میدان میشود و کاری میکند که در داخل کشور عدّهای پیدا شوند و شعار اصلاحات بدهند؛ عدّهای پیدا شوند و شعار نفی اصلاحات بدهند. مگر ممکن است کسی با اصلاحات مخالف باشد؟ آری؛ کار دشمن اینگونه است. کار دشمن، شبهه انداختن و غبارآلود کردن فضا برای بهرهگیری است. دشمن که به اصلاحات علاقهای ندارد. حرف قاطع در این زمینه، یککلمه است: اصلاحات، یا اصلاحات انقلابی و اسلامی و ایمانی است و همهی مسئولان کشور، همهی مردم مؤمن و همهی صاحبنظران با آن موافقند؛ یا اصلاحات، اصلاحات امریکایی است و همهی مسئولان کشور، همهی مردم مؤمن و همهی آحاد هوشیار ملت با آن مخالفند. اصلاحات واقعی همان اصلاحات اسلامی است حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب در خصوص معنای حقیقی اصلاحات تاکید کرده اند: بدیهی است که در میان جامعه مواردی وجود دارد که باید اصلاح شود. ما اصلاح اداری لازم داریم؛ اصلاح اقتصادی لازم داریم؛ اصلاح قضایی لازم داریم؛ اصلاح امنیتی لازم داریم؛ اصلاح در قوانین و مقرّرات لازم داریم. ما احتیاج داریم که دستگاه اداریمان مقرّراتی داشته باشد که برای همه یکسان باشد و در آن تبعیض نباشد. اگر بود، نقطه فاسدی است و باید اصلاح شود. باید رشوه و ارتشاء وجود نداشته باشد؛ اگر بود، فساد است و باید اصلاح شود. راههای کسب ثروت باید مشروع باشد. اگر کسانی از راههای نامشروع کسب ثروت کردند، این فساد است و باید اصلاح شود. اگر کسانی از امتیازاتِ بیجا استفاده کردند، ثروتهای بادآورده به دست آوردند و دیگران را به قیمت اینکه خودشان ثروتمند شوند، فقیر کردند، این فساد است و باید اصلاح شود. اگر در جامعه امتیازاتِ انحصاری به وجود آوردند و همه نتوانستند از فرصتهای برابر استفاده کنند، این فساد است و باید اصلاح شود. اگر امنیت شغلی و ثبات مقرّرات نبود؛ اگر انسانی که میخواهد در جامعه کار کند، دست و پایش را بستند و برای تلاش کردن، به او فرصت ندادند، اینها فساد است و باید اصلاح شود. اگر در جامعه گرایش مصرفی رو به رشد است، این فساد است. اگر در تلاشهای اقتصادی، دلّالی بر تولید ترجیح دارد، این فساد است. اینها را باید اصلاح کرد. اصلاحات اینهاست. اگر مردم دچار حالت بیانضباطیند – بخصوص مسؤولان بخشهای اداره کشور بیانضباطند – و انضباط اجتماعی نیست، این فساد است. اگر احساس مسؤولیت نیست، این فساد است. اگر در جوانان، ملکات انسانی – یعنی شجاعت، صفا، صدق، نشاط، فعالیت و کار – رشد پیدا نمیکند، این فساد است. اگر روابط جنسیِ ناسالم در جامعه هست، این فساد است. اگر اعتیاد در جامعه هست، این فساد است. اگر سطح معرفت و شعور عمومی در حدّ مطلوب نیست، این فساد است. اگر وظیفهشناسی در مسؤولان نیست، این فساد است. اگر کسانی هستند که خانوادهها را ناامن میکنند؛ اگر کسانی هستند که شهرها و خیابانها و جادهها و روستاها را ناامن میکنند، این برای کشور فساد است. اگر جرم و جنایت هست؛ اگر دسترسی به قضاوتِ عادلانه نیست؛ اگر رسیدگیهای قضایی طولانی میشود و پروندهها مدتها میماند، اینها فساد است و باید اصلاح شود. باید از جرم و جنایت پیشگیری کرد. انقلاب، ما را به ایجاد این اصلاحات امر میکند و فرمان میدهد. همه خوشحالند و دوست میدارند که اینگونه اصلاحات در جامعه انجام گیرد. البته این اصلاحات هم با تعارف انجام نمیگیرد؛ این اصلاحات، با قاطعیّت و با اقدام انجام میگیرد.
انتهاي پيام/ انتهای پیام/ اخبار استان اردبیل را اینجا بخوانید دیدگاههای ارسال شده ، پس ازتأیید توسط مدیر مسئول سایت منتشر خواهد شد. نظرات شما عزیزان: ![]() ![]()
مطالبمرتبط |
| |||